معجزه

ساخت وبلاگ

واژگان در نفس گرم تو جان می گیرد
نور در چشم شبت تاب و توان می گیرد
جان به لب آمده از تشنگی فرغت یار
خانه ماهرخ از ماه نشان می گیرد
آفتاب ارچه زده نور به هر جای زمین
سایه و خرمی از سرو قدان می گیرد
باده در چشم خمار تو بجوش آمده است
لیک شیرینی اش از سرخ لبان می گیرد
ماه در زلف سیاه تو به شب آویزد
نور مهتاب از آن ماهرخان می گیرد
سبزی و سرخی باغ عدن از گام تو بود
ورنه در فصل حَمَل بوی خزان می گیرد
بعد آوارگی و دوری و سرگردانی
عقل در حیرت تو کون و مکان میگیرد
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق در راه عدم وقت و زمان می گیرد
رود خون بود بهای ظفر شاه و امیر
شعر نغز من از عشق تو جهان می گیرد
عشقت ای هم‌نفس آینه و باد صبا
گر فتد در دل من تاج کیان می گیرد

فریدون و فرخ...
ما را در سایت فریدون و فرخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6zehnenaghesb بازدید : 184 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 12:11