شوروی و مشایخی

ساخت وبلاگ

فصل مشترک شوروی و جمشید خان مشایخی دوران زندگی هر دو است. هر دو در یک زمان بوده اند و از هر دو جز خاطراتی چند و ردپایی فرهنگی چیزی باقی نمانده است. حال اینکه چطور به رابطه این دو با هم رسیدم باز می گردد به کتابی که دیشب تمام کردم و همزمانی این موضوع با خبر درگذشت این هنرمند:  کتاب تاریخ شوروی از پیدایش تا فروپاشی نوشته خانم دکتر الهه کولایی. 

به نظر من هر ایرانی بایستی یکبار آن را بخواند تا بداند تاریخ آنقدرها هم که می گویند منحصر به فرد نیست. شاید این تشابه همه حکومت های ایدئولوژیک است. با اینکه کتاب قدیمی بود (1373) اما بعضی چیزها در آن خیلی برایم تازگی داشت. از محاکمه های نمایشی گرفته تا تئوری پردازی های توطئه ذیل نام هایی همچون نفوذ و غرب و دشمن و... نمی دانم این ذهن ها ایدئولوژی زده بیمار است و یا خود این ایدئولوژی بیماری است. 

چندی پیش به همراه بانو بیننده سریال هزاردستان بودم. در کودکی جسته و گریخته خاطراتی از آن را بیاد داشتم اما به شکل جدی آن را نگاه نکرده بودم. سناریو خوبی داشت اما تدوینش افتضاح بود. هیچوقت رابطه قسمت اول داستان با بقیه سریال را نفهمیدم.

از رضا تفنگچی تا رضا خوشنویس

از شعبان استخوانی تا شعبان استادخانی 

از مفتش شش انگشتی تا مفتش عاشق

اما بازیگردان همیشه یکی بود:

خان والا! خان مظفر! 

خداوند همه درگذشتگان را بیامرزد. از جماعت هزاردستان خیلی ها رفته اند. که سرآمدانشان استاد انتظامی، داودخان رشیدی و حالا جمشیدخان مشایخی بودند... 

تا نوبت این چرخ کی به ما رسد...

فریدون و فرخ...
ما را در سایت فریدون و فرخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6zehnenaghesb بازدید : 156 تاريخ : شنبه 14 ارديبهشت 1398 ساعت: 19:16